زکی به علت کوتاهی قدش از دیدن مسیح ناامید نشد بلکه از درخت بالا رفت، تا بتواند مسیح را از میان جمعیت ببیند.
لوقا۱۹: ۱-۶
عیسی وارد اریحا شد و از میان شهر میگذشت. ۲مردی در آنجا بود به نام زكی، كه سرپرست باجگیران و بسیار ثروتمند بود. ۳او میخواست ببیند كه عیسی چه نوع شخصی است، امّا به علّت كوتاهی قامت و ازدحام مردم نمیتوانست او را ببیند. ۴پس جلو دوید و از درخت چناری بالا رفت تا او را ببیند، چون قرار بود عیسی از آن راه بگذرد. ۵وقتی عیسی به آن محل رسید به بالا نگاه كرد و فرمود: «ای زكی، زود باش پایین بیا، زیرا باید امروز در خانهٔ تو مهمان باشم.» ۶او به سرعت پایین آمد و با خوشرویی عیسی را پذیرفت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر